خدایا این جرمه؟
هوالحق
خدایا اینکه می خواهم از آغازش حواسم به همه جای قضیه باشه جرمه؟ خدایا این اشتباهه؟ من که راضی ام به رضای تو! پس این همه توبیخ و تذکر که از چپ و راست برایم حواله می شه چی؟ خدایا نکنه دوست نداری روزهای اول بفهمم؟ نکنه دوست داری مرا متعجب و هیجان زده کنی؟ خدایا اگر اینگونه می پسندی خودت مقدر کن که فراموشم بشه و تاریخ از دستم خارج بشه تا ... بیخیال شوم!مگر می شه آخر؟....نمی دانم ... این یکی را خوب می دانم که نمی دانم...
خدایا ...
من پر از گناه و خطا هستم. می خواهم از روزهای اول بدانم که به توصیه ها عمل کنم و امانتی ات را از خطا و گناه های خودم دور نگه دارم. می دانم که اگر خودت بخواهی حفظش خواهی کرد. اما خوب من نگران وظیفه ای هستم که بر عهده من گذاشتی! ...
اصلا خداااااااااااااااااااا خودت خوب می دانی چه می خواهم. کلمات از بیان عمق دلم قاصرند... تو خود مرا دریاب..........
این وبلاگ به هر کسی که فرزندی متولد 1392 دارد یا توی یکی از روزهای سال 1392 فهمیده بارداره هدیه می کنم. لطفا اگر تمایلی داشتید برام پیام بزارید.
اگر هم کسی نخواست روزهای پایانی سال 1392 این وبلاگ رو می بندم و دیگه برای کودکی که ندارم نمی نویسم.
لطفا پیام نزارید نا امید نباش. نا امید نیستم. این فقط یک قراریه که با خودم گذاشتم. و هر گز از رحمت خدا نا امید نخواهم شد. ان شاء الله